مقدمه
بدبخت تودهای که تاریخ کشورش نداند.
شوربختتر از آن تودهای که نخواهد تاریخ کشورش بداند.
تیر بخت تر از آن کسی که تاریخ کشورش را به ریشخند بگیرد. (احمد کسروی)
نهضت مشروطه نخستین تلاش ملتِ ایران برای رسیدن به آزادی و دستیابی به یک حکومت برخاسته از اراده مردم بود هرچند به آن نتایج قابل انتظار دست نیافت.
احمد کسروی منشاء مشروطه را «بیداری ایرانیان» میداند. منظور کسروی از بیداری ایرانیان، وقوف آنها به عقبماندگی و ضعف در برابر کشورهای پیشرفته و اعتراض به حکومت استبدادی است. او در کتاب "تاریخ مشروطه ایران" شرح میدهد که پس از کشته شدن نادرشاه، روند تنزل ایران شروع شد، در حالی که غرب دگرگونیهای بزرگی را تجربه کرد؛ انقلاب فرانسه، پیروزیهای ناپلئون بناپارت، جنبش تودهها، اختراعات جدید، پیشرفتهای نظامی بطور مثال در انگلستان، از اواخر قرن پانزدهم میلادی، وضع قوانین مستلزم تصویب در پارلمان این کشور بود. از ابتدای قرن نوزدهم اختیار نصب وزرا و تصدی نخستوزیری نیز به پارلمان سپرده شده بود. در فرانسه، در پی انقلابی که در سال ۱۷۹۹ به نتیجه رسیده بود، مفاهیمی مانند دموکراسی و ناسیونالیسم جایگزین سلطنت مطلقه شدند. فرانسه در اثر این پیشرفتها به یکی از قدرتهای بزرگ اروپایی تبدیل شده بود. در پی انقلاب صنعتی که اوایل قرن هجدهم در انگلستان و پس از آن در سایر کشورهای اروپایی روی داد، پیشرفت قابل ملاحظهای در تولید و ارتباطات روی داد؛ ماشین به استخدام بشر درآمد و نیروهای جدیدی مانند زغالسنگ، بخار آب و الکتریسیته به خدمت گرفته شد. در این کشورها، توسعه اجتماعی، علمی و اقتصادی جلوه مشهودی در زندگی مردم بر جای گذاشت همه این ها باعث پدیداری دو قدرت بزرگ دنیا؛ یعنی انگلیس و روسیه در مرزهای شمالی و جنوبی ایران پدیدار شدند،
اما در تمام جنگهایی که در زمان زمامداری شاهان قاجار با این دولتها با این دولتها در گرفت، سپاهیان ایران شکست خوردند و ایران بخشهایی از سرزمین خود را از دست داد.اگر چه اصلاحاتی به دست برخی نخستوزیران قاجار، مانند قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و حسین سپهسالار شروع شد، اما این اصلاحات هم با برکناری آنها راه به جایی نبرد.
در مرحله بعد، متفکرانی مانند سید جمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکمخان به روشنگری توده مردم پرداختند و بالأخره جنبشهایی مانند جنبش تنباکو به عنوان اولین نشانههای بیداری ایرانیان پدیدار شد. احمد کسروی چاپ روزنامه و نشریات، انتشار کتابهایی مانند آثار عبدالرحیم طالبوف و زینالعابدین مراغهای، توسعه مدارس و علاقهمندی مردم به رویدادهای جهان را نشانههای این تحول فکری برمیشمارد. ادوارد براون، ناظمالاسلام کرمانی و کسروی منشأ مشروطه را «بیداری ایرانیان»، یعنی وقوف آنها به عقبماندگی، ضعف در برابر کشورهای پیشرفته، و اعتراض به حکومت دانستهاند.
تحصیل ایرانیان در اروپا، از دوران عباس میرزا و قائم مقام فراهانی، شروع شد. ایرانیانی که به اروپا رفتند، اولین ایرانیانی بودند که با افکار آزادیخواهی و اصول حکومت ملی آشنا شدند.با توسعه روابط خارجی ایران با کشورهای اروپایی، افراد مختلفی به کشورهای خارجی سفر کردند و پیشرفتهای این کشورها را از نزدیک مشاهده کردند. آنها در سفرنامهها و یادداشتها شرح مشاهدات خود را نوشتند. علاوه بر کشورهای اروپایی، عثمانی نیز زمینه آشنایی ایرانیان با مشروطه را فراهم کرد. مسائل و معضلات دولت عثمانی و ایران شبیه بود اما تحول در این کشور بسیار پیشتر از ایران آغاز شده بود. در پی نهضت تنظیمات، جنبش مشروطهخواهی عثمانی از سال ۱۸۷۶ میلادی شروع شد و علاوه بر بازرگانان و روشن فکران ایرانی که با سفر به عثمانی تحت تاثیرِ آن قرار گرفتند، بعضی از رجال سیاسی و مذهبی نیز نسبت به ایجاد تحولات اجتماعی و سیاسی ترغیب شدند. با گسترش انجمنهای مخفی، اعضای این انجمنها آثار و نوشتههای انتقادی در مورد ایران را که ایرانیان خارج رفته نوشته بودند، خواندند و بنیانی برای آگاهی ایرانیانی که خارج نرفته بودند نیز فراهم شد. مکتوبات آخوندزاده، مجموعه مقالات میرزا آقاخان کرمانی، سیاحتنامه ابراهیمبیگ و نسخه ترجمهشده سرگذشت حاجی بابا اصفهانی از جمله این آثار بودند.
نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد چرا که توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را که هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود و خواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت، فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند.
علل شکلگیری و ریشههای نهضت مشروطه
در شکلگیری و پیروزی نهضت مشروطه زمینههای داخلی و خارجی نقش مؤثری داشتند، زمینه و ریشه نهضت مشروطه را از لحاظ داخلی باید در رفتار ظالمانه پادشاهان قاجار و تعدی و تجاوز شاهزادگان و وابستگان دربار و حکومت حاکمان ولایات و از لحاظ خارجی مداخله بیحد و حصر دولتهای روس و انگلیس در امور ایران دید که در نهایت باعث مخالفت مردم با آنها شد.
جرقههای نهضت:
الف – حادثه نوز بلژیکی
کلید حرکت نهضت مشروطه از اهانت به روحانیون شروع شد؛ به این شرح که با انتشار عکسی از "مسیو نوز بلژیکی" – که مسئول امورمالی ایران بود و کسی که تعرفههای گمرکی علیه بازرگانان را وضع میکرد – در لباس روحانیت و در مجلس رقص در حال کشیدن قلیان، موجب نارضایتی مردم شده و خشم عمومی آنان را برانگیخت و مردم خواستار عزل او شدند.
ب- احداث بانک استقراضی روس در قبرستان مسلمانان، حادثه دیگری که در تحریک احساسات مردم مؤثر واقع شد، احداث بانک استقراضی روس در یک زمین وقفی و در قبرستان مسلمانان بود که در اثنای ساخت بانک استخوانهای تازه مردگان کشف شد و روسها با بیاعتنایی، اجساد و استخوانها را در چاهی ریختند؛ این اهانت باعث شد که مردم به ساختمان در حال احداث بانک روس حمله و آن را ویران کنند.
ج- تنبیه تاجران
عامل دیگر، تنبیه تاجران توسط "علاءالدوله" حاکم تهران بود. در دوران قاجاریه بیشتر قند مصرفی ایران از روسیه تأمین میشد، روسیه نیز در این دوران تاریخی در حال جنگ با ژاپن (جنگ ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ میلادی) بود به همین دلیل واردات قند از کشور روسیه کم و یا قطع شده و قند در ایران، به ویژه در تهران گران شده بود. علاءالدوله حاکم تهران که مردی مستبد، قلدر و ستمگر بود، تصمیم گرفت چند نفر از تاجران معروف قند را به دارالحکومه دعوت کرده علت گران شدن قند را از آنها سؤال کند، اما هدف اصلی او این بود که تجار را که در جریان "مسیونوز بلژیکی" سرکشی کرده بودند، گوشمالی دهد تا برای دیگران درس عبرت شود.
وی از میان تاجران دعوت شده، چهار نفر را که تاجر قند بودند، انتخاب کرد و دستور داد به فلک بسته، شلاق بزنند. بیاحترامی و کتک زدن تجار خوشنام بازار، به ویژه "حاج سید هاشم قندی" که به دیانت و صداقت مشهور بود، باعث اعتراض شدید مردم و تعطیلی بازار و تجمع در مسجد شاه تهران (مسجد امام خمینی (ره) فعلی) شد. مردم خواستار جلوگیری از ظلم به مردم و تشکیل عدالتخانه شدند.
اعتراضات با رهبری سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی دامنه وسیعی پیدا کرد و مردم خواستار تشکیل عدالتخانه شدند
با تحریک امامجمعه تهران یعنی "حاجی میرزا ابوالقاسم" که داماد مظفرالدین شاه بود و مخفیانه افرادی را در مسجد آماده کرده بود با اهانت به مردم و علما، تجمع پراکنده شد و به دنبال آن مهاجرت صغری از تهران به حضرت عبدالعظیم شروع و مردم در صحن حضرت عبدالعظیم(ع) تحصن کردند. پس از قبول درخواستهای متحصنین از سوی مظفرالدین شاه آنها به تهران برگشتند، اما عین الدوله از اجرای کامل خواستههای آنان سرباز زد. پس از درگیری و کشته شدن یکی از طلبهها مردم دوباره در مسجد جمع شدند که به محاصره نیروهای حکومت درآمدند و پس از چندی با درخواست آنان مبنی بر خروج از تهران موافقت شد، به این ترتیب مهاجرت کبری با حرکت آنان از تهران به قم و تحصن در حرم حضرت معصومه (س) آغاز گشت.
پیروزی نهضت و صدور فرمان مشروطیت
"مظفرالدین شاه" پس از اینکه متوجه شد هر روز بر تعداد مهاجران در قم و متحصنین در سفارت انگلیس افزوده میشود با درخواستهای آنان موافقت کرد و فرمان مشروطیت را در چهاردهم جمادیالثانی ۱۳۲۴ قمری مصادف با ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی صادر کرد.
پس از صدور این فرمان "عضدالملک"- رییس ایل قاجار – برای بازگرداندن علما به قم رفت و آنان را با احترام به تهران آورد. چند روز بعد، مجلس در محل مدرسه نظام افتتاح شد و به تدوین نظامنامه انتخابات پرداخت. نظامنامه با عجله تمام تدوین شد و در سال ۱۲۸۵ شمسی انتخابات تهران آغاز شد و در همان سال مجلس را افتتاح کردند.
تدوین قانون اساسی
قانون اساسی مشروطه دربرگیرنده ۵۱ اصل میباشد. سپس ۱۰۷ اصل به آن افزوده شد. در قانون اساسی مشروطه به سالهای ۱۳۰۴ و ۱۳۲۸ و ۱۳۴۶ تغییراتی داده شد. قانون اساسی مشروطه بر پایه اعلامیه حقوق انسانی و شهروندی دستآورد انقلاب فرانسه نوشته شد. این پایهها بدین قرارند:
۱_قدرت از سوی ملت میآید (اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی: قوای مملکت ناشی از ملت است طریقه استعمال آن قوا را قانون اساسی معین مینماید.)
۲_قدرت در سه قوه مقننه و مجریه و قضاییه تقسیم میشود و این سه قوه از یکدیگر جدا و مستقل هستند. (اصل بیست و هفتم: قوای مملکت به سه شعبه تجزیه میشود: مقننه، مجریه و قضاییه)
۳ – حقوق انسانی و شهروندی (اصل ۸ تا ۲۵ متمم قانون اساسی)
با نفوذ جریانهای غربگرا و نیز نفوذ بعضی عناصر وابسته به دربار و بیگانه در مجلس دو دیدگاه متفاوت برای تدوین قانون اساسی وجود داشت. یکی دیدگاهی که اکثر روحانیون در رأس آن قرار داشتند و سعی میکردند تا قانون اساسی بر اساس موازین اسلامی تدوین شود و دیگر دیدگاهی که تمایل به غرب و تجددمآبی داشت و میکوشید تا در تدوین قانون اساسی از اندیشهها و الگوهای غربی استفاده شود. از این رو مدتی کوتاه گذشت که اختلافهای بنیادین بر سر حدود و معانی نشانههایی چون آزادی، قانون، برابری و مجلس که شورای ملی باشد یا شورای اسلامی در گرفت و تفرقه و نفاق، همدلیهای نخستین را از بین برد و امیدها را به نا امیدی تبدیل کرد.
وجود گرایشهای غرب گرایانه و تمایل سکولاریستی در تدوین قانون اساسی و متمم آن باعث شد که شیخ فضلالله نوری به مخالفت با مشروطه بپردازد چراکه تصور شیخ از مشروطه آن بود که دستورهای شرع به رویه قانونی تبدیل شود و ظلم حاکمان کاهش یابد، ولی روند تدوین قانون اساسی نشان میداد که مشروطه به سوی اروپایی شدن گام بر میدارد، بنابراین شیخ فضلالله نوری حکومت مشروطه را غیرشرعی میدانست و در پی مشروطهِ مشروعه بود و به مخالفت با حکومت تازه برخاست. او که خود از پیشگامان نهضت بود، خواستار محدود شدن حکومت بر مبنای اصول شرعی بود.
سرانجام نهضت مشروطه
مظفرالدین شاه نیمه شب ۲۴ ذیالقعده ۱۳۲۴ قمری یعنی ۱۰ روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت و محمدعلی میرزا به جای او به سلطنت رسید. تداوم نهضت مشروطه با مرگ مظفرالدین شاه و به قدرت رسیدن پسرش محمدعلی میرزا که از مخالفان سرسخت مشروطه بود به مخاطره افتاد چرا که او بعد از رسیدن به قدرت به مخالفت با قانون اساسی پرداخت و در ذیالقعده ۱۳۲۵ دستور انحلال مجلس تازه تأسیس را صادر کرد که با مقاومت مردمی روبرو شد و این دستور به اجرا در نیامد. محمدعلی شاه با کمک درباریان و ایادی خود در برانداختن اساس مشروطه میکوشید و دولت تزاری روس از آن دستگاه پشتیبانی میکرد. از عوامل مهم و مؤثر در پیشرفت انقلابهای ملی و نهضتهای اجتماعی قلم و بیان است و در کمیته انقلاب ملی ایران مشهورترین و شجاعترین نویسندگان و روزنامهنگاران عضویت داشتند و آنچه در خطابههای مهیج "ملک المتکلمین" و "سید جمالالدین" بر زبان رانده میشد در صفحات روزنامههای "صور اسرافیل" و "مساوات" از قلم تند و آتشین "میرزا جهانگیرخان" و "سید محمدرضا مساوات" تراوش میکرد.
کودتا
در ۹ اسفند ۱۲۸۶، هنگامی که محمدعلی شاه در حال عبور از خیابانهای تهران بود، دو بمب دستی به سمت اتومبیل شاه پرتاب شد. اما شاه آسیبی ندید. به دستور شاه، چند نفر از مظنونان دستگیر و در کاخ گلستان زندانی و بازجویی شدند. اما چند نفر از نمایندگان مجلس آن را مصداق دخالت در امور اجرایی کشور دانستند. در پی بروز بحران سیاسی، احتشامالسلطنه در اواخر فروردین ۱۲۸۷ از ریاست مجلس و نظامالسلطنه در ۱۲ اردیبهشت از ریاست دولت کنارهگیری کردند. شاه، بدون در نظر گرفتن نظر مجلس، احمد مشیرالسلطنه را مأمور تشکیل کابینه کرد. پس از این وقایع، جلسات مجلس بهطور نامنظم برگزار میشد. در ۱۴ خرداد ۱۲۸۷ محمدعلی شاه به باغشاه رفت که استحکامات نظامی مناسبی داشت. روز دوم تیر ۱۲۸۷ نیروهای نظامی و ارابه های توپ به سمت مجلس حرکت کردند و در نهایت درگیری شروع شد. بهانه اصلی این لشکرکشی، پناهنده شدن چند نفر از روزنامهنگاران و واعظان مشروطهخواه بود که انتقادات تندی متوجه شاه کرده بودند.
این اقدامات به مدت یک سال، ایران را به استبداد ننگینی فرو برد که از آن به استبداد صغیر یاد میکنند، اما با هجوم همهجانبه آزادیخواهان که از آذربایجان، گیلان و اصفهان و از نقاط دیگر به طرف تهران حرکت کرده بودند با تصرف آن در ۲۳ تیر ۱۲۸۸، محمدعلی شاه مجبور به پناهندگی نزد سفارت روسیه شد و استبداد صغیر به پایان رسید. لیاخوف روسی که مجلس شورای ملی را به توپ بسته بود سرانجام مجبور شد از ایران خارج شود و پس از چندی در قفقاز به دست گرجیان کشته شد. به این ترتیب آزادیخواهانی همچون میرزا جهانگیرخان و ملک المتکلمین سرانجام کیفر خود را دید.
رهبران انقلاب مشروطه ایران غالباً از میان طبقات متوسط برخاستند و مجاهدین و مردم دلیر و فداکار این طبقه بودند که آزادی و حریت را در سایه رشادت و جانبازی خود به دست آوردند، اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که انقلاب مشروطه اثر عمیقی در وضع اجتماعی و طبقاتی ملت ایران به وجود نیاورد. بروز پارهای اختلافات میان سران انقلاب بر سر مسائل سیاسی و سپس رویه و روشی که احزاب مختلف در سیاست خود در پیش گرفتند سبب شد حکومت مشروطه به دست کسانی بیفتد که مصالح و منافع خود را در رژیم فرسوده استبدادی جستجو میکردند، یعنی همان طبقه حاکمِ سابق که با تغییر قیافه در دوران بعد از مشروطه نیز زمام قدرت را در دست گرفتند و از هرگونه تحول اساسی در شرایط زندگی اجتماعی و اقتصادی طبقات محروم و زحمتکش ایران جلوگیری کردند و به علت انتساب به حکومت آزاد و تظاهر به آزادیطلبی و حمایت از ارکان مشروطه بر وجهه و نفوذ اجتماعی خویش افزودند.
طبقه مولد ثروت کشور یعنی دهقانان که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند اگر چه در مسیر انقلاب قرار گرفتند، اما نه مفهوم مشروطه را درک کردند و نه عملاً در پیروزی انقلاب شرکت داشتند. هنوز برای دهقان ایرانی، ارباب مظهر قدرت و فرمانروایی و دهقان، محکومِ ارباب و در سرپنجه قدرت او بود. نه دولت میشناخت و نه قانون.
حوادث و وقایع شوم دوران سلطنت ناصرالدینشاه و مظفرالدین شاه چنان آثار عمیقی در روحیه مردم و احوال اجتماعی ملت ایران باقی گذاشته بود که تنها با تغییر رژیم سیاسی، برطرف کردن آن آثار امکانپذیر بود. ایران زیر بار قروض کمرشکن و قیود سیاسی و اقتصادی دولتهای استعماری به سختی مینالید و در آن ایام تنها یک حکومت مقتدر ملی و متکی به افکار عمومی میتوانست علاوه بر اصلاح امور داخلی به سیاست خارجی ایران نیز سر و صورتی بدهد، اما حکومت مشروطه ایران هر چند که رکن اعظم آن یعنی مجلس شورای ملی را مردمی پرشور و وطن دوست تشکیل داده بودند، آن امتیاز را نسبت به حکومت سابق نداشت که از عهده چنین اصلاحاتی برآید. در واقع جز از جنبه قانونگذاری در ماهیت حکومت ایران نسبت به دوران استبداد و در ماهیت عناصر تشکیل دهنده آن نسبت به هیات حاکمه دوره استبداد تغییر اساسی روی نداده بود.
انقلاب مشروطه از ائتلاف گروههای مختلف سیاسی، مذهبی و صنفی شکل گرفته بود، اما ناهمگونی این ائتلاف، باعث شد که به تدریج تعارضهایی در بین این گروهها به وجود آید و ماهیت مشروطه دچار کاستیهایی شود. با این حال، مجلس شورای ملی که در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ افتتاح شد، در طول عمر بیستماهه خود توانست تصمیمات و قانونهای بیسابقهای اتخاذ کند که از آن جمله میتوان به محدود کردن اختیارات شاه، تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی ( ایران در آن برهه دارای چهار ایالت و حدود ۱۴ ولایت معتبر بود. طبق قانون، انجمنهای ایالتی ۱۲ نفره و انجمنهای ولایتی ۶ نفره در سرتاسر کشور تشکیل شد. هرکدام از این انجمنها در روند مشروطه خواهی ایرانیان نقشی را به عهده داشتهاند. از اواسط سال ۱۲۸۵ خورشیدی این انجمنهای رسمی در ایالات و ولایات به وجود آمدند و تا اواخر سال ۱۲۹۰ خورشیدی همزمان با اتمام حجت روس و انحلال مجلس دوم بساط این نهاد مولود مشروطه برچیده شد)، نظارت بر دریافت مالیات، موازنه بودجه و لغو واگذاری زمینهای تیول ( تُیُول عبارت از واگذاری درآمد و هزینه ناحیه معینی از طرف پادشاه و دولت به اشخاص بر حسب لیاقت یا به ازای مواجب و حقوق سالیانه می باشد که در دوره ایلخانیان تا قاجاریه رواج داشته است)اشاره کرد. انقلاب مشروطه ابعاد و تأثیرگذاری جهانی نیز داشت؛ چنانکه به عقیده یک تحلیلگر، انقلاب ۱۹۰۸ ترکیه از آن الهام گرفت.
بررسی چند نام آشنا در مشروطه
سید محمد طباطبائی (۱۲۲۱ ش کربلا – ۱۲۹۹ ش تهران) معروف به سنگلجی از مجتهدان شیعه مخالف استبداد و از رهبران جنبش مشروطه ایران بود.طباطبایی به روسیه و عثمانی سفر کرده و مشروطه اول عثمانی را دیده و از معدود مشروطه خواهان بوده که با مفاهیم اصلی مشروطیت مثل اهمیت مجلس و مشارکت مردمی آشنا بوده است.
طباطبایی و بهبهانی دو رهبر اصلی مشروطه در تهران بودند که به سیدین سندین معروف بودهاند.در آغاز جنبش مشروطه همراه با سید عبدالله بهبهانی، به مخالفت با عینالدوله و استبداد پرداخته در ۱۲۸۴در تحصن شاهعبدالعظیم شرکت داشت.
سید عبدالله بهبهانی (۱۲۱۹ نجف – ۲۵ تیر ۱۲۸۹ تهران) از مجتهدان شیعه و رهبران جنبش مشروطه ایران بود. وی در برههٔ کوتاهی -بلافاصله پس از برقراری مشروطه- قدرت بسیاری یافته بود بهطوریکه عملاً مانند یک شاه بر کشور حکومت میکرد و افرادی که میخواستند در ایالت و ولایات به مقامات مهم کشوری و لشکری برسند یا در پایتخت پستهای وزارت و صدارت را احراز کنند به وی مراجعه میکردند و به همین جهت و با توجه به رنگ چهرهٔ تیرهاش نزد عموم مردم به شاه سیاه معروف شده بود.
سید جمالالدین واعظ اصفهانی ملقب به صدرالواعظین و صدرالمحققین (۱۲۷۹ قمری – ۱۳۲۶ ق) از رهبران جنبش مشروطه ایران و پدر محمدعلی جمالزاده، نویسندهٔ ایرانی بود.جمالالدین در جریان مشروطه به مشهورترین واعظ تهران تبدیل شد و سخنرانیهای او خشم محمدعلی شاه را برانگیخت. نام سید جمال الدین واعظ به همراه ملکالمتکلمین، میرزاجهانگیرخان، سید محمدرضا مساوات در لیست چهار نفری بود که محمدعلی شاه قبل از بتوپ بستن مجلس، درخواست تبعید آنها را از ایران کرده بود. جمالالدین واعظ همراه با ملک المتکلمین رهبریِ گروههای بزرگی از مشروطهگرایان را به عهده داشت
میرزا نصرالله خان نائینی (زاده ۲۵ مهر ۱۲۱۹ در نائین – درگذشته ۲۰ شهریور ۱۲۸۶ در تهران) ملقب به مشیرالدوله به مدت ۷ سال از ۱۸ مرداد ۱۲۷۸ تا ۶ مرداد ۱۲۸۵ وزیر امور خارجه ایران در زمان مظفرالدین شاه و همچنین از ۹ مرداد تا ۱۸ اسفند ۱۲۸۵ نخستوزیر ایران در زمان مظفرالدین شاه و محمدعلیشاه بود.فرمان مشروطیت در دوران صدراعظمی او (۱۴ مرداد ۱۲۸۵) به امضای مظفرالدین شاه رسید و تاج پادشاهی را پس از فوت مظفرالدین او بر سر محمد علی گذارد.مشیرالدوله از ۱۲۷۳وزیر لشکر شد و در مرداد ۱۲۷۸با فوت وزیر خارجه محسن خان مشیرالدوله، وزارت خارجه و لقب مشیرالدوله را به او سپردند. او در زمان انقلاب مشروطه نقش میانجی را بر عهده گرفته بود و با عزل عینالدوله از نخستوزیری در ۶ مرداد و انتخاب او در ۹ مرداد ۱۲۸۵ به صدراعظمی، تحصن مشروطهخواهان در سفارت انگلستان پایان گرفت.مرگ مشیرالدوله دو هفته پس از ترور علیاصغرخان اتابک بهطور مشکوکی روی داد و جسد او در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد.
ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن خواهد بود.
*منابع
شمیم، علیاصغر(۱۳۷۹): ایران در دوره سلطنت قاجار قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، انتشارات زریاب، تهران.
کسروی، احمد(۱۳۳۰): تاریخ مشروطه ایران،چاپ سوم، تهران.
کسروی، احمد(۱۳۳۳): تاریخ هجدهساله آذربایجان، چاپ دوم،تهران. را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر